نکات

بعد از ترور شهید «فخری‌ زاده» دانشمند هسته‌ای و دفاعی کشورمان، یکی از مهم‌ترین مباحثی که در فضای عمومی و رسانه‌ای کشور، بیش از سایر موضوعات مورد توجه و سؤال است، کیفیت رویارویی جمهوری اسلامی ایران با این ترور می‌باشد. بر این اساس، از مجموع آنچه در فضای مجازی مطرح می‌شود، بخشی از افکار عمومی نسبت به واکنش مقتدرانه‌ جمهوری اسلامی به این موضوع تردید دارد و با شک و عدم‌اطمینان نسبت به پاسخ ایران به ترور دانشمندان هسته‌ای و موشکی کشورمان می‌نگرد. با این حال، ضمن اینکه باید مطمئن بود که جمهوری اسلامی در موقعیت مناسب به این اتفاق واکنش مقتدرانه و عزت‌مندانه‌ای نشان خواهد داد، در عین حال باید به برخی از ابعاد و ملاحظات در این خصوص هم توجه کرد تا ضمن تعدیل و هدایت ارزیابی عمومی این موضوع به مسیر درست، خواسته‌ عمومی برای پاسخ و انتقام سخت ایران به این ترور، به دور از تأثیرپذیری از هیجانات احساسی باشد.
 
به هر حال، درباره‌ ضرورت انتقام ترور این شهید باید گفت که هراس اساسی و بنیادین صهیونیست‌ها در منطقه، دستیابی هر یک از کشورهای منطقه به توازن نظامی–دفاعی با این رژیم است. سابقه‌ عملکرد و جنایت‌های صهیونیست‌ها نشان می‌دهد که آنها به‌شدت مراقب هستند تا هیچ کشوری در منطقه به قدرتی قابل عرضه در سطح آنها دست نیابد و اگر کشوری در این مسیر اقداماتی انجام دهد، آنها به شیوه‌های مختلف برای از بین بردن آن قدرت تلاش می‌کنند. نمونه‌های بارز آن را در ترور دانشمندان هسته‌ای عراق  و مصر توسط این رژیم می‌بینیم. براین اساس، صهیونیست‌ها تلاش می‌کنند تا به توازنی که جمهوری اسلامی ایران در منطقه، به واسطه‌ نفوذ منطقه‌ای، توانایی راهبردی موشکی و فناوری هسته‌ای به ضرر آنها ایجاد کرده است، حمله کنند و آن را به نفع خود تغییر دهند. ترور «سردار سلیمانی» معمار حضور منطقه‌ای جمهوری اسلامی در این راستا و با این هدف صورت گرفت و ترور شهید فخری‌زاده را هم در این جهت می‌توان ارزیابی کرد.
 
نکته مهم در این زمینه آن است که قطعاً با یک یا دو ترور، توازن قدرت در سطح منطقه به نفع صهیونیست‌ها تغییر نخواهد کرد؛ پس طبق نقشه و هدف‌گذاری صهیونیست‌ها، باید منتظر سلسله خراب‌کاری‌ها و اقدامات تروریستی دیگر آنها در ماه‌های آتی باشیم. براساس همین گزاره، جمهوری اسلامی باید با پاسخ سخت و به اندازه به این جنایت‌های صهیونیست‌ها، هزینه‌ هرگونه اقدام مخرب علیه ایران را بالا ببرد.
 
جمهوری اسلامی باید ثابت کند که در مقابل هزینه‌ سازی‌های دشمن، قادر به ایجاد هزینه‌های بالاتری است؛ باتوجه به نفوذ منطقه‌ای، قدرت دفاع موشکی نقطه‌زن و حمایت‌های مردمی، جمهوری اسلامی از این توانایی برخوردار است. تنها در این صورت می‌توان مطمئن بود که اقدامات تروریستی دشمن صهیونیستی علیه دانشمندان و شخصیت‌های مؤثر ایرانی متوقف خواهد شد. چنانچه در این چارچوب، اقدامات مناسبی صورت نگیرد، دور از ذهن نیست که روزی شاهد حمله‌ محدود نظامی به برخی اماکن و تأسیسات مهم در داخل کشور هم باشیم.
 
در عین حال باید توجه داشت که محاسبات دشمن در ترور سردار سلیمانی این بود که ایران در شرایطی نیست که واکنش نشان دهد. متأسفانه این محاسبه دشمن تغییر نکرده است و برهمین اساس، شرایط را برای ترور شهید فخری‌زاده مناسب دیدند. به بیان دیگر، در کنار تلاش برای تضعیف قدرت بازدارندگی ایران، صهیونیست‌ها با خدشه به افتخار راهبردی «در سوریه می‌جنگیم تا در همدان و کرمانشاه نجنگیم»، درصدد هستند امنیتی که در بیرون مرز‌ها برای آن جنگیده‌ایم و پیاده نظام آنان را به عقب رانده‌ایم را در قالب «ناامنی» به درون کشور بکشانند و مردم را متوجه این موضوع کنند که در سوریه جنگندیم و از امنیت کشور خود غافل شدیم.
 
اگر هزینه اقدامات صهیونیست‌ها بالا نرود، جلوتر خواهند آمد. از قضا صهیونیست‌ها واقع‌گرا هستند؛ اگر احساس برتری طرف مقابل را لمس کنند، هرگز اقدامی نمی‌کنند. به تعبیر مقام معظم رهبری، «راهی جز قوی شدن نداریم» و به تعبیر امام «راهی جز مبارزه نمانده است»؛ بنابراین هر تحلیلی که ما را به سکوت بکشاند، غرور ملت بزرگ و کهن ایران را شکسته است.
 
غرور ایرانیان به حدی است که بعضاً به آن «سندرم امپراطوری» می‌گویند. این غرور نباید شکسته شود. شرط حفظ این غرور آن است که از ترس باران به زیر ناودان فرار نکنیم. با این حال باید توجه داشت که از آنجا که هنوز ابعاد مختلف و عاملان متعددی که در این ترور دست داشته‌اند، به طور کامل مشخص نیست، طبیعی است که جمهوری اسلامی هرگونه پاسخ مقتدرانه‌ی خود به این ترور را تنها بعد از مشخص شدن دقیق ابعاد و عاملان آن به نمایش خواهد گذاشت.
 

ملاحظات

1- درباره‌ انتقام و شیوه‌ آن باید گفت که رویارویی دشمن با انقلاب و نظام اسلامی، ماهیت جبهه‌ای دارد؛ به این ترتیب که اکنون آرایش جنگی دشمن در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و نفوذ اطلاعاتی–امنیتی، متشکل از مجموعه‌ای از کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است که متحدانه، درصدد تضعیف توانایی‌های درونی نظام هستند.

به طور طبیعی، جمهوری اسلامی نیز برای موازنه‌سازی در برابر این جبهه آرایش گرفته، موفق به تشکیل جبهه‌ای قدرتمند در سطح منطقه؛ متشکل از دولت‌ها، ملت‌ها و گروه‌های مقاومت اسلامی است. شیوه‌ رویارویی در این جبهه با جبهه‌ی استکباری، در مرحله اول، هویت‌پایه است و در گام دوم، نامتقارن؛ بنابراین، در تحلیل عوامل ترور باید به ماهیت جبهه‌ای طرف مقابل توجه کرد و در چگونگی پاسخ به این ترور هم باید به ماهیت جبهه‌ای طرف خودی توجه داشت.
 
2- درباره‌ اینکه این ترور، یک شکست اطلاعاتی–امنیتی برای جمهوری اسلامی است یا نه؟ باید گفت که واقعیت آن است که امروز، جمهوری اسلامی با جبهه‌ای از دشمنان در حوزه‌های سه‌گانه‌ای که در بالا به آنها اشاره شد، درگیر نبرد است و همان‌گونه که در رویارویی‌های نظامی هم همواره تمامی عملیات‌ها منجر به پیروزی یا ناکامی دشمن نمی‌شود، صحنه‌ی رویارویی در این نبرد را هم باید همان‌گونه دید.
 
به عبارت دقیق‌تر، همان‌گونه که در طراحی و اجرای عملیات‌های نظامی، تمامی عوامل و متغیرها را برای دستیابی به پیروزی تمهید می‌کنند و در میدان نبرد نیز نهایت دقت و سعی به کار بسته می‌شود تا طرف مقابل مغلوب شود، اما باز اجرای برخی عملیات‌ها با موفقیت مواجه نمی‌شود. در این‌گونه موقعیت‌ها، دیگر کسی نیروهای خودی را سرزنش نمی‌کند، زیرا آنها تمام توان و سعی خود را برای موفقیت به کار بسته‌اند.
 
3- همان‌گونه که در بالا اشاره شد، این ترور نشانه قرار داشتن جمهوری اسلامی در موقعیت انفعالی نیست، بلکه اتفاقاً گویای آن است که جمهوری اسلامی در حال تلاش برای پیشبرد پیشرفت‌های علمی و فناوری خود است. در حوزه‌ی اطلاعاتی–امنیتی–عملیاتی نیز کدها و مواردی وجود دارد که نشان می‌دهد ایران در این زمینه، در موقعیت انفعالی نیست؛ ازجمله حمله انصارالله به آرامکو -بعد از حضور نتانیاهو در عربستان- به موارد مرتبط با وضعیت ضدانقلاب داخلی نیز در بالا اشاره شد.
 
4- در عین حال باید توجه داشت که دست ایران به هیچ وجه برای پاسخ و انتقام سخت بسته نیست و همان‌گونه که ایران، تمامی عواملی که در ترور سردار سلیمانی دست داشتند، در افغانستان یا کشت یا دستگیر کرد، با عوامل این ترور هم همین کار را خواهد کرد.